منو

ــ چه اصراری هست که نماز را حتما به زبان عربی بخوانیم؟ آیا بهتر نیست که هر کس با زبان خودش با خداوند در نماز صحبت کند؟!

سؤال:

چه اصراری هست که نماز را حتما به زبان عربی بخوانیم؟ آیا بهتر نیست که هر کس با زبان خودش با خداوند در نماز صحبت کند؟  

 

جواب:

در مورد عربی خواندن نماز، شاید بتوان گفت برخی از حکمت های آن عبارتند از:

 1- یکی از فایده های آن، حفظ و بقای نماز می باشد. اگر هر کسی به زبان محلّی و مادری خود آن را مي خواند احتمال کم و زیاد شدن الفاظ، تحریف و آمیخته شدن به خرافات و مطالب بی اساس منتفی نبود و چه بسا این تغییرات، به دیگر واجبات و ارکان نماز نیز سرایت می کرد و شاید کم کم اصل نماز تغيير كرده و کاملاً به فراموشی سپرده می شد.

ضمنا باید به این نکته توجه کرد که اگر چه نماز باید به زبان عربی خوانده شود، اما این بدان معنی نیست که انسان نتواند به هیچ زبان دیگری با خداوند سخن بگوید. انسان می تواند با هر زبانی که خواست در غیر نماز با خدا سخن گفته و با او راز و نیاز کند و حتی در قنوت نماز به فتوای برخي مراجع، انسان می تواند به فارسی یا هر زبان دیگر با خدا سخن گوید.

 2- خواندن نماز به زبان عربی یکی از نشانه‏های جهانی بودن دین اسلام است، زیرا جمعیتی که در یک جبهة واحد فعالیّت می‏کنند، ناگزیرند زبان واحدی داشته باشند؛ یعنی علاوه بر زبان مادری، یک «زبان عمومی و جهانی» هم داشته باشند.

اگر به هنگام مراسم حج، در مکه باشیم و نماز جماعتی که صدها هزار نفر از ملیت های مختلف از سراسر جهان در آن شرکت می‏جویند را مشاهده کنیم، آنگاه به عظمت این دستور آشنا می‏شویم که اگر هر کسی، اذکار نماز را به زبان خود می‏گفت چه هرج و مرج زشتی در آن روی می‏داد.

 3- اگر بخواهیم در نماز به جای زبان عربی، مثلا از ترجمة فارسی یا انگلیسی استفاده کنیم با یک مشکل بزرگی که مواجه می شویم اینست که در ترجمه نمی-توان به صورت کامل و دقیق همان معنایی که از الفاظ عربی فهمیده

می شود را بیان کرد؛ به عنوان مثال كلمة (الله) اسم خاص خداوند است و واژه هایی چون (خدا) یا (God) به عنوان معادل هایی تقریبی در برابر آن قرار می گیرند. «مارمادوك پیكتال» مترجم انگلیسی قرآن به این نكته توجه نموده و در مقدمة سورة حمد می نویسد: «من در همه جای ترجمة قرآن واژه (Allah) را حفظ نموده ام، زیرا این واژه هیچ معادلی در زبان انگلیسی ندارد.» او در مورد تفاوت های اسم جلالة (الله) و واژة (God) در انگلیسی می نویسد: «از ویژگی های كلمة (الله) این است كه نه مؤنث دارد و نه جمع پذیر است و به ناچار جز برای خداوند متعال، برای كسی یا چیزی بکار نمی رود؛

بر خلاف واژة (God) كه هم تأنیث پذیر است (Goddess) و هم جمع پذیر (Gods/Goddesses) یا مانند كلمة خدا در فارسی كه به (خدایان) جمع می شود و از همین رو به غیر خدای متعال نیز گفته می شود.»(1)  

 4-  بر فرض هم در ترجمه بتوانیم الفاظی کاملا معادل الفاظ عربی پیدا کنیم، امّا باید توجه کرد که اصولا در خود لحن عربی قرآن، حلاوت و تأثیری است که در ترجمة آنها وجود ندارد. دکتر «مادریس» فرانسوی می گوید:

«سبک قرآن بی گمان سبک کلام خداوند تبارک و تعالی است ... و از کارهای بیهوده و کوشش های بی نتیجه آنست که که انسان در صدد باشد تأثیر فوق العاده این نثر ِ بی مانند را به زبان دیگری ادا کند، مخصوصا به زبان فرانسوی که دامنه اش تنگ است.»(2) 

 

 ********

 ممکن است کسی اشکال کند که وادار کردن مردم به خواندن نماز به زبانِ عربی، نوعی ایجاد مشقّت برای آنها است!

پاسخ این مطلب آنست که:

حلّ این مشکل به این نیست که گفته شود هر مسلمانی نماز را به زبان خود بخواند. این گونه حلّ مشکل کردن، کار

انسان های تنبل و کم کار است. ما در دوره ای زندگی می کنیم که بسیاری از نوجوانان دنیا دست کم با یک زبان خارجی آشنا هستند و این موضوع، یکی از نشانه های رشد و از عوامل پیشرفت هر ملت به شمار می آید. چه اشکالی دارد که  بچه های مسلمان، حدود بیست جملة عربی که مربوط به نماز است را بدانند؛ یاد گرفتن این تعداد کم جملة عربی با معنای آن، برای هر کس که علاقه داشته باشد، کار ساده ای خواهد بود.

 

 *****

 در پایان بد نیست به خاطرة دكتر محمد جواد شريعت در رابطه با رازِ عربي خواندن نماز  توجّه کنید؛(3)  ایشان می گویند:

سال 1332 شمسي بود؛ من و عده اي از جوانان پرشور آن روزگار، پس از تبادل نظر و مشاجره، به اين نتيجه رسيده بوديم كه چه دليلي دارد نماز را به عربي بخوانيم؟ چرا نماز را به زبان فارسي نخوانيم؟ عاقبت تصميم گرفتيم نماز را به زبان فارسي بخوانيم و همين كار را هم كرديم. والدين ما كم كم از اين موضوع آگاهي يافتند و به فكر چاره افتادند، آنها پس از تبادل نظر با يكديگر، تصميم گرفتند با نصيحت، ما را از اين كار باز دارند و اگر مؤثر نبود، راهي ديگر برگزينند.

اما چون پند دادن آنها تأثیری در ما نگذاشت، ما را نزد يكي از روحانيون آن زمان بردند. آن روحاني وقتي فهميد ما به زبان فارسي نماز مي خوانيم به شيوه اي اهانت آميز، نجس و كافرمان خواند. اين عملِ او ما را در كارمان مصمّم تر ساخت. عاقبت يكي از پدران، والدين ديگر افراد را به اين فكر انداخت كه ما را به محضر آيت الله حاج آقا «رحيم ارباب» ببرند و اين فكر مورد تأييد قرار گرفت. آنها نزد آيت الله ارباب شتافتند و موضوع را با وي در ميان نهادند، او دستور داد در وقتي معيّن ما را نزد او ببرند.

در روز موعود، ما را كه تقريباً پانزده نفر بوديم، به محضر مبارك ايشان بردند، در همان لحظة اول، چهرة نوراني و خندان وي ما را مجذوب ساخت؛ آن بزرگمرد را غير از ديگران يافتيم و دانستيم كه با شخصيّتي استثنايي روبرو هستيم. ایشان در آغاز، دستور دادند از همة ما پذيرايي صورت گيرد. سپس به والدين ما گفت: «شما كه به فارسي نماز نمي خوانيد، فعلاً تشريف ببريد و ما را با فرزندانتان تنها بگذاريد.» وقتي آنها رفتند، به ما فرمود: «بهتر است شما يكي يكي خودتان را معرفي كنيد و بگوييد در چه سطح تحصيلي و چه رشته اي درس مي خوانيد» آنگاه به تناسب رشته و كلاس ما، پرسش هاي علمي مطرح كرد و از درس هايي مانند جبر و مثلثات و فيزيك و علوم طبيعي مسائلي پرسيد كه پاسخ اغلب آنها از توان ما بيرون بود. هر كس از عهدة پاسخ بر نمي آمد، با اظهار لطفِ وي و پاسخ درست پرسش روبرو مي شد.(4)  

پس از آن كه همة ما را خلع سلاح كرد، فرمود: «والدين شما نگران شده اند كه شما نمازتان را به فارسي مي خوانيد، آنها نمي دانند من كساني را مي شناسم كه  اصلاً نماز نمي خوانند، شما جوانان پاك اعتقادي هستيد كه هم اهل دين هستيد و هم اهل همّت، من در جواني مي خواستم مثل شما نماز را به فارسي بخوانم، ولي مشكلاتي پيش آمد كه نتوانستم. اكنون شما به خواستة دوران جواني ام جامة عمل پوشانيده ايد، آفرين به همّت شما. اما در آن روزگار، نخستين مشكل من ترجمة صحيح سورة حمد بود كه قاعدتا شما آن را حلّ كرده ايد. اكنون يكي از شما كه از ديگران مسلّط تر است، بگويد (بسم الله الرحمن الرحيم) را چگونه ترجمه كرده است؟» يكي از ما براي پاسخ دادن داوطلب شد. آقا با لبخند فرمود: «خوب شد طرف مباحثة ما يك نفر است؛ زيرا من از عهدة پانزده جوان نيرومند بر نمي آمدم.» بعد به آن جوان فرمود: «خوب بفرماييد (بسم الله الرحمن الرحيم) را چگونه ترجمه كرديد؟» آن جوان گفت: «به نام خداوند بخشندة مهربان» ایشان لبخندی زد و فرمود: «گمان نكنم ترجمة درستِ آن چنين باشد. در مورد (بسم) ترجمة (به نام) عيبي ندارد. اما (الله) قابل ترجمه نيست؛ زيرا اسم خاصّ خدا است و اسم خاص را نمي توان ترجمه كرد؛ مثلاً اگر اسم كسي (حسن) باشد، نمي توان به او گفت (زيبا). ترجمة (حسن) زيباست؛ اما اگر به آقاي حسن بگوييم آقاي زيبا، صحیح نیست. كلمة (الله) اسم خاصّي است كه مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق مي كنند. نمي توان (الله) را ترجمه كرد، بايد همان را به كار برد. خوب! (رحمن) را چگونه ترجمه كرده ايد؟»

رفيق ما پاسخ داد: «بخشنده» ایشان فرمود: «اين ترجمه بد نيست، ولي كامل نيست؛ زيرا رحمن، يكي از صفات خداست كه شمول رحمت و بخشندگي او را مي رساند و اين شمول در كلمة بخشنده نيست؛ رحمن يعني خدايي كه در اين دنيا هم بر مؤمن و هم بر كافر رحم مي كند و همه را در لطف و بخشندگي خود قرار مي دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن اعطا مي فرمايد. در هر حال، ترجمة (بخشنده) براي (رحمن) در حدّ كمالِ ترجمه نيست. خوب! (رحيم) را چطور ترجمه كرده ايد؟»

رفيق ما جواب داد: «مهربان» آيت الله حاج آقا رحیم ارباب فرمود: «اگر مقصودتان از (رحيم) من بود بدم نمي آمد (مهربان) ترجمه كنيد؛ امّا چون (رحيم) كلمه اي قرآني و نام پروردگار است، بايد درست معنا شود. اگر آن را (بخشاينده) ترجمه كرده بوديد، راهي به جایی مي برد؛ زيرا (رحيم) يعني خداي كه در آن دنيا گناهان مؤمنان را عفو مي كند. پس آنچه در ترجمة (بسم الله الرّحمن الرّحيم) آورده ايد، بد نيست؛ ولي كامل نيست و اشتباهاتي دارد. من هم در دوران جواني چنين قصدي داشتم، امّا به همين مشكلات برخوردم و از خواندن نماز فارسي منصرف شدم. تازه اين فقط آية اول سورة حمد بود، اگر به ديگر آيات بپردازيم موضوع خيلي پيچيده تر مي شود. امّا من معتقدم شما اگر باز هم بر اين امر اصرار داريد، دست از نماز خواندن فارسي بر نداريد؛ زيرا خواندنش از نخواندن نماز بهتر است.»

در اين جا، همگي شرمنده و شكست خورده از وي عذرخواهي كرديم و قول داديم، ضمن خواندن نماز به عربي، نمازهاي گذشته را قضا كنيم. ايشان فرمود: «من نگفتم به عربي نماز بخوانيد، هر طور دلتان مي خواهد بخوانيد. من فقط مشكلات اين كار را براي شما شرح دادم.» ما همه عاجزانه از وي طلب بخشايش و از كار خود اظهار پشيماني كرديم. حضرت آيت الله ارباب، با تعارف ميوه و شيريني، مجلس را به پايان برد. ما همگي دست مباركش را بوسيديم و در حالي كه ما را بدرقه مي كرد، خداحافظي كرديم. بعد نمازها را اعاده كرديم و از كار جاهلانة خود دست برداشتيم.(5)

 

--------------------------------------------------------

(1) به نقل از سایت:  www.porseman.net

(2) قرآن از دیدگاه صد و چهارده دانشمند جهان، ص51

(3) به نقل از ماهنامة پرسمان، ش4، آذر1380، مقالة (آیا می توان نماز را به فارسی خواند؟)  

(4) آیت الله ارباب (ره) در محضر دو فیلسوف بزرگ «آخوند ملا محمد کاشی» و «حکیم جهانگیرخان قشقایی» فلسفه، هیأت و ریاضیات آموخته بود.

(5) برگرفته از کتاب: پاسخ به شبهات دینی، حسین جمالی، ص78