منو

ــ دو اشکال به حکم اسلام در مورد قطع کردن دست دزد!!!

 سؤال:

عقل و عاطفه می گویند قطع کردن دست دزد، کاری کاملا غلط می باشد چرا که
اولا این مجازات، هم بسیار شدید است و هم بسیار خشونت آمیز و اگر بنا بشود این حکم در دنیاى امروز عمل شود باید بسیارى از دستها را ببرند!!

و ثانیا اجراى این حکم سبب مى شود که یک نفر، گذشته از اینکه عضو حسّاسى از بدن خود را از دست دهد تا پایان عمر انگشت نما باشد!

 

جواب:

شرائط قطع کردن دست دزد

هر چند در اسلام ،دزدی به هر صورتی که باشد حرام است ولی اینگونه نیست که دست هر دزدی را باید قطع کرد. قطع کردن دست دزد شرائطی دارد که باید همه این شرائط وجود داشته باشد از جمله اینکه:

1 ـ متاعى که سرقت شده باید حداقل یک ربع دینار(1)باشد.

2 ـ از جاى محفوظى مانند خانه و مغازه و جیب هاى داخلى سرقت شود.

3 ـ در قحطسالى که مردم گرسنه اند و راه به جائى ندارند نباشد.

4 ـ سارق عاقل و بالغ باشد، و در حال اختیار دست به این کار بزند.

5 ـ سرقت پدر از مال فرزند، یا سرقت شریک از مال مورد شرکت این حکم را ندارد.

6 ـ سرقت میوه از درختان باغ را نیز از این حکم استثناء کرده اند

7 ـ کلیه مواردى که احتمال اشتباهى براى سارق در میان باشد که مال خود را به مال دیگرى احتمالا اشتباه کرده است از این حکم مستثنى است.

و پاره اى از شرائط دیگر که شرح آن در کتب فقهى آمده است.

معروف در میان فقهاى ما با استفاده از روایات اهل بیت(ع) این است که تنها چهار انگشت از دست راست بریده مى شود، نه بیشتر، اگرچه فقهاى اهل تسنن بیش از آن گفته اند.

 

فایده این حکم اسلامی

در پاسخ این ایراد باید به این حقیقت توجه داشت که:

 اولا ـ همانطور که در شرائط این حکم گفتیم هر سارقى مشمول آن نخواهد شود بلکه تنها یک دسته از سارقان خطرناک هستند که رسماً مشمول آن مى شوند.

 ثانیاً ـ با توجه به اینکه راه اثبات جرم در اسلام شرائط خاصى دارد این موضوع باز هم تقلیل پیدا مى کند.

ثالثا ـ بسیارى از ایرادهائى که افراد کم اطلاع بر قوانین اسلام مى کنند به خاطر آن است که یک حکم را به طور مستقل و منهاى تمام احکام دیگر مورد بررسى قرار مى دهند، یعنى به عبارت دیگر آن حکم را در یک جامعه صددرصد غیر اسلامى فرض مى کنند، ولى اگر توجه داشته باشیم که اسلام تنها این یک حکم نیست بلکه مجموعه احکامى است که پیاده شدن آن در یک اجتماع سبب اجراى عدالت اجتماعى، و مبارزه با فقر، و تعلیم و تربیت صحیح، و آموزش و پرورش کافى، آگاهى و بیدارى و تقوا مى گردد، روشن مى شود که مشمولان این حکم چه اندازه کم خواهند بود. اشتباه نشود، منظور این نیست که در جوامع امروز این حکم نباید اجراء شود بلکه منظور این است که هنگام داورى و قضاوت باید تمام این جوانب را در نظر گرفت.

خلاصه حکومت اسلامى موظف است که براى تمام افراد ملت خود نیازمندیهاى اولى زندگى را فراهم سازد، و به آنها آموزش لازم دهد، و از نظر اخلاقى نیز تربیت کند، بدیهى است در چنان محیطى افراد متخلف بسیار کم خواهند شد.

 رابعا ـ اگر ملاحظه مى کنیم امروز دزدى فراوان است به خاطر آن است که چنین حکمى اجراء نمى شود و لذا در محیطهائى که این حکم اسلامى اجراء مى گردد (مانند محیط عربستان سعودى که تا سالهاى اخیر این حکم در آن اجراء مى شد) امنیت فوق العاده از نظر مالى در همه جا حکمفرما بود. بسیارى از زائران خانه خدا با چشم خود چمدانها یا کیفهاى پول را در کوچه و خیابانهاى حجاز دیده اند که هیچکس جرئت دست زدن به آن را ندارد تا اینکه مامورین «اداره جمع آورى گمشده ها» بیایند و آن را به اداره مزبور ببرند و صاحبش بیاید و نشانه دهد و بگیرد.

جالب اینکه این حکم اسلامى با اینکه قرنها اجراء مى شد و در پناه آن مسلمانان آغاز اسلام در امنیت و رفاه مى زیستند در مورد تعداد بسیار کمى از افراد که از چند نفر تجاوز نمى کرد این حکم در طى چند قرن اجراء گردید.

آیا بریدن چند دست خطاکار براى امنیت چند قرن یک ملت، قیمت گزافى است که پرداخت مى شود؟! (2)

 

 ---------------------------------------------------------------

(1) دینار عبارت است از یک مثقال شرعى طلاى مسکوک (و مثقال شرعى، معادل 18 نخود است.)

(2) برگرفته از تفسیر نمونه، ج4، ص376