منو

ــ آیا سحر و جادو واقعیت دارد؟

سؤال:

آیا سحر و جادو واقعیت دارد؟

 

جواب:

1- از بعضى از آيات قرآن استفاده می‏شود كه بعضى از انواع سحر به راستى اثر می‏گذارد مانند آيه ای که میگويد: «آنها سحرهايى را فرا می‏گرفتند كه ميان مرد و همسرش جدايى می‏افكند» (1) 

2- نكته ديگر اينكه در گذشته قسمت قابل توجهى از سحرها بوسيله استفاده از خواص شيميايى و فيزيكى به عنوان اغفال مردم ساده‏ لوح انجام می‏شده است. مثلا در تاريخ ساحران زمان موسى(ع) می‏خوانيم كه آنها درون ريسمانها و عصاهاى خويش مقدارى مواد شيميايى مخصوص (احتمالا جيوه و مانند آن) قرار داده بودند كه پس از تابش آفتاب، و يا بر اثر وسائل حرارتى كه در زير آن تعبيه كرده بودند، به حركت در آمدند، و تماشا كنندگان خيال می‏كردند آنها زنده شده ‏اند.(2) در تفسیر المیزان در مورد این نوع کارهای عجیب آمده است که:

«... و بسيارى ديگر از آنها اعمالى است كه بر اسباب طبيعى و پنهان از حس و درك مردم متكى است، و خلاصه صاحب عمل باسبابى دست می‏زند كه ديگران آن اسباب را نشناخته ‏اند، مانند كسى كه داخل آتش ميشود و نميسوزد، بخاطر اينكه داروى طلق بخود ماليده، و يا نامه‏اى مينويسد كه غير خودش كسى خطوط آن را نمى‏بيند، چون با چيزى (از قبيل آب پياز، مترجم) نوشته، كه جز در هنگام برخورد آن به آتش خطوطش ظاهر نميشود.»(3)

البته استفاده از خواص فيزيكى و شيميايى اجسام هرگز ممنوع نيست، بلكه بايد هر چه بيشتر از آنها آگاه شد و در زندگى از آن استفاده كرد، ولى اگر از خواص مرموز آنها براى اغفال و فريب مردم ناآگاه استفاده شود، و به راههاى غلطى سوق داده شوند يكى از مصاديق سحر محسوب خواهد شد.

3- همه فقهاى اسلام می‏گويند ياد گرفتن و انجام اعمال سحر و جادوگرى حرام است. در حدیثی آمده است که على(ع) میفرمايد: «كسى كه سحر بياموزد، كافر شده است، و رابطه او با خداوند به كلى قطع می‏شود ...» (4)

اما همانطور كه گفتيم چنانچه ياد گرفتن آن به منظور ابطال سحر ساحران باشد اشكالى ندارد، بلكه گاهى به عنوان واجب كفايى می‏بايست عده ‏اى سحر را بياموزند تا اگر مدعى دروغگويى خواست از اين طريق مردم را اغفال يا گمراه كند سحر و جادوى او را ابطال نمايند، و دروغ مدّعى را فاش سازند. (5)

علاوه بر اینکه اگر واقعا سحری روی دهد، برای نجات از آن می توان از دعا و آنچه در روایات آمده است بهره برد و اگر راه رهایی به استفاده ی از سحر منحصر گردد، استفاده از سحر برای ابطال سحر هم جایز است. البته یادگیری سحر برای افرادی جایز خواهد بود که اطمینانی به عدم انحراف آنان وجود داشته باشد

4- ممکن است برخی افراد با استفاده از هيپنوتيزم و تله ‏پاتى کارهای عجیبی انجام دهند البته اين علوم نيز از علوم مثبتى است كه می‏تواند در بسيارى از شئون زندگى مورد بهره ‏بردارى صحيح قرار گيرد، ولى ساحران از آن سوء استفاده مى‏كردند و براى اغفال و فريب مردم آنها را به كارى می‏گرفتند. اگر امروز هم كسى از آنها چنين استفاده‏اى را در برابر مردم بيخبر كند سحر محسوب خواهد شد. (6)

5- اين نكته نيز به ثبوت رسيده كه نيروى اراده انسان، قدرت فراوانى دارد و هنگامى كه در پرتو رياضتهاى نفسانى قويتر شود كارش به جايى مى‏رسد كه در موجودات محيط خود تاثير مى‏گذارد، همانگونه كه مرتاضان بر اثر رياضت اقدام به كارهاى خارق العاده می‏كنند.

اين نيز قابل توجه است كه رياضتها گاهى مشروع است و گاهى نامشروع، رياضتهاى مشروع در نفوس پاك نيروى سازنده ايجاد مى‏كند، و رياضتهاى نامشروع نيروى شيطانى، و هر دو ممكن است منشا خارق عادات گردد كه در اولى مثبت و سازنده و در دوم مخرب است. (7)

6- باید توجه داشت که اغلب مواردی که مردم آن را سحر می پندارند سحر نیست بلکه ناشی از توجه بیش از حد عده ای به خرافات و اوهام و سوء استفادۀ عدۀ سودجوی دیگر، از شرایط فراهم آمده است در این گونه موارد با بالا رفتن سطح اعتقادات و آگاهی های مردم، عملا این گونه سحرها کارائی نخواهند داشت.

 

---------------------------------------

(1) وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطينُ عَلى‏ مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ ... ْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ (سوره بقره آیه 102)

ترجمه: و (يهود) از آنچه شياطين در عصر سليمان بر مردم مى‏خواندند پيروى كردند. سليمان هرگز (دست به سحر نيالود و) كافر نشد ولى شياطين كفر ورزيدند و به مردم سحر آموختند . .. ولى آنها مطالبى را مى‏آموختند كه بتوانند به وسيله آن، ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند ولى هيچ گاه نمى‏توانند بدون اجازه خداوند، به انسانى زيان برسانند.

(2) تفسير نمونه، ج‏1، ص 379

(3) ترجمه الميزان، ج‏1، ص 364

(4) وسائل‏ الشيعه ج 17 ص 148

(5) تفسير نمونه، همان

(6) تفسير نمونه، همان

(7) تفسير نمونه، همان