منو

ــ چرا پیامبر اسلام(ص) زنان را به استخوانی کج تشبیه نمودند؟!

پرسش

چرا پیامبر(ص) فرمودند که زن مانند استخوانی کج است که اگر بخواهی راستش کنی، آن‌را خواهی شکست و اگر او را به همان حالت رها کنی، از او بهره خواهی برد؟

 

پاسخ اجمالی:

آری روایتی بدین مضمون در منابع روایی وجود دارد [1]، اما نمی‌توان معنایی تحقیر آمیز را از آن برداشت کرد، بلکه در این رابطه، معتقدیم چنانچه استخوان‌های صاف برای بدن انسان مفید است، بدون استخوان‌های کج نیز نمی‌توان ادامه حیات داد و این دو نوع از استخوان، مکمل یکدیگرند. به همین ترتیب، مرد و زن نیز دارای ویژگی‌های منحصر به خود می‌باشند که در نظام خانواده با استفاده از همین خصوصیات، یکدیگر را تکمیل می‌کنند و هرگونه تلاش مردان برای تغییر ویژگی‌های طبیعی بانوان برای هردوی آنان خسارت بار خواهد بود.

 

پاسخ تفصیلی:

در گذشته، استخوان کج از مصالحی بود که کاربردهایی چون ساخت کمان تیراندازی داشت. بدیهی است که استفاده از کمان، تنها زمانی ممکن خواهد بود که حالت منحنی او حفظ شود و اگر فردی به اشتباه، تلاش در صاف کردن انحنای کمان داشته باشد - چه موفق شود آن‌را صاف کند و چه آن‌را بشکند- کمان را از کاربرد خود خارج خواهد کرد!

در انسان نیز چنانچه استخوان‌های صاف دست‌ها و پاها برای بدن او مفید و ضروری هستند، زندگی او بدون استخوان‌های کج پهلوها و سینه‌ها امکان پذیر نخواهد بود. جالب است بدانیم که مهم‌ترین اعضای حیاتی انسان؛ چون مغز، قلب، ریه‌ها و ... در پناه استخوان‌های کج قرار دارند!

با توجه به نکات فوق، برداشت ما از این روایت، آن است که در نظام حکیمانۀ خلقت، در اموری چون جنگ، قضاوت و ... که نیاز به شدت عمل بیشتری است، مردان باید پیش‌قدم بوده و در مواردی چون نگه‌داری از فرزندان، پرستاری از بیماران و مجروحان و ... که نیاز به مهربانی و انعطاف بیشتری دارد، بانوان باید در صف اول باشند.

طبیعی است که تمام این نقش‌ها در جای خود ارزش‌مند بوده و بهتر آن است که هر نقشی به فردی سپرده شود که علاقه و تناسب بیشتری با آن نقش داشته باشد.

به عنوان نمونه، اگر فرماندهی در جنگ، تنها بانوان را به خطوط مقدم درگیری فرستاده و مردان را تنها مسئول نگه‌داری و مداوای مجروحان جنگی کند، به احتمال زیاد شکست خواهد خورد؛ به همین دلیل، حتی جوامعی که شعار برابری مردان و زنان در تمام زمینه‌ها را سر می‌دهند، چنین رویکردی در نبردها ندارند!

 

در نظام خانواده، اگر مرد بخواهد بدون توجه به تفاوت‌های ساختاری دو جنس مخالف، تلاش کند که تمام سلیقه‌ها، رفتارها و جهت گیری‌های مردانۀ خویش را به همسرش تحمیل کند، سودی از این بابت نبرده و زنی که خصلت‌های کاملا مردانه یابد، از وظایف زنانۀ خود نیز باز خواهد ماند.

بر اساس آنچه گفته شد، می‌توانیم از روایت مورد نظر، چنین برداشتی داشته باشیم که مرد باید در مقابل برخی تفاوت‌های طبیعی با همسر خویش صبر پیشه کند تا زندگی به کام هر دوی آنان شیرین شود.

***********

شاهدی دیگر بر درستی برداشت ما از این روایت آن است که تعبیر «استخوان کج» در مورد برخی بانوانی که شکی در مقام معنوی آنان نیست نیز به کار رفته است:

در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که حضرت ابراهیم(ع) نسبت به برخی رفتارهای همسرش ساره نزد پروردگار شکایت آورد و خدا به او وحی کرد که زن مانند استخوان کجی است که اگر بخواهی آن را صاف کنی، او را در هم خواهی شکست و اگر به همان حال رهایش کنی از او بهره‌مند خواهی شد. پس در برابر برخی رفتارهای همسرت که بر تو دشوار می‌آید، صبر کن.[4]

به نظر می‌رسد آن دسته از رفتارهای ساره که موجب آزار حضرت ابراهیم شده، ناشی از ویژگی‌های طبیعی زنانه ایشان بود و نه رفتاری ناشی از کژراهه رفتن در مسیر  فرمانبرداری از پروردگار؛ زیرا بر اساس روایات دیگری، ابراهیم و ساره، در بهشت سرپرست کودکانی خواهند بود که در خردسالی از دنیا رفته‌اند[5] و بدیهی است اگر تعبیر «استخوان کج» را دلیلی بر تحقیر ساره و کم ارزش بودن او بپنداریم، چنین مقامی در بهشت، شایستۀ او نبوده و اساساً ورود او به بهشت جای سؤال خواهد داشت! اما چنانچه برداشت دیگری از این تعبیر داشته و معتقد باشیم که «استخوان کج» در صورت بهره‌برداری درست از آن، کاملا مفید است، می‌توانیم نتیجه بگیریم که در زندگی خانوادگی هم در صورت احترام به برخی ویژگی‌های طبیعی زنانه بانوان و تحمل برخی دشواری‌هایی که گاه به دلیل اختلاف سلیقه‌ها پدید می‌آید، مردان نیز می‌توانند زندگی مشترک بهتری را پیش رو داشته باشند و هر دوی آنان – با حفظ ویژگی‌های جنسیتی خود – به مقامات معنوی دست یابند.

 

به نقل از سایت اسلام کوئست

--------------------------------------

[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 5، ص 513، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق.

[4]. کافی، ج 5، ص 513 .

[5]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 490، ح 4732، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1413 ق.